مادر مادر مادر ......
هر چقدر اسمتو بگم خسته نمیشم هر بار که میگم برام تازگی داره معنای جدیدی به ذهنم میرسه
مادرم هر وقت دلم میگیره پناه من شنونده ی درد و دل های من شمایین
با خودم فکر میکردم چقدر بی انصافم فقط برای درد و دلم شما رو صدا میزنم شاید به خاطر اتفاقی که افتاد و من هنوز خودمو نبخشیدم
مادرم یه عبارت زیبا از شما که وقتی میشنوم نمیدونم چرا ولی بهم ارامش میده اون عبارت اینه مادرسادات
در اشعار مقاتل از ورود شما به محشر اینطور میگن :
جبریل صدا زد که خلایق / انگیزه ی خلق دو جهان فاطمه امد
ملایک همگی بال گشودند / و فرش قدم مادر سادات نمودند
ارزش شما بیش از این حرفاس اشعاری که شاید نوازش روح منه در ادامه میگه
با گریه ی زهرا دیدند ملایک همگی اشک خدا ریخت/با ناله ی زهرا دیدند دمادم همه ی عرش خدا ریخت
مادرم دعام کن که غیر دعای تو پشتیبانی ندارم
فرزند بی پناه تو فقط تو رو داره
به خاطر اتفاقی که افتاد منو ببخش فقط همین و بس .....